◾فرض کنید پول خود را پسانداز کردهاید و میخواهید خودرو بخرید. یک گزینه این است که یک خودرو ساده و نو بخرید. گزینهٔ دیگر این است که با همان پول، خودرویی بخرید که ظاهر بسیار تمیزی دارد اما ده سال یا بیشتر کار کرده است. قاعدتاً خودرو کارکرده را میتوانید از برند بهتری بخرید. اما این ریسک هم وجود دارد که در سالهای پیش رو مدام درگیر تعمیر و تعمیرگاه باشید.
◾کمی دیر از خواب بیدار شدهاید و باید خیلی خوششانس باشید که سر وقت به محل کار برسید. لباسهای شستهشدهتان چروک هستند و باید اتو شوند. ترجیح میدهید لباس چروک بر تن داشته باشید و بهموقع برسید یا اینکه کمی دیر برسید و لباستان مرتب باشد؟
◾فرض کنید به یک بیماری مبتلا هستید که بر اساس برآورد پزشکان، حداکثر اجازه خواهد داد که ده سال دیگر زندگی کنید. یک شرکت داروسازی بینالمللی دارویی برای این بیماری تولید کرده که امید دارد سرعت رشد این بیماری را نصف کند (میتوانید امیدوار باشید که تا بیست سال دیگر زنده بمانید). دارو بسیار گران خواهد بود و تنها شانس شما این است که در گروه تست باشید تا آن را رایگان دریافت کنید. فرایند تصمیم گیری شما چگونه خواهد بود؟ در چنین شرایطی، اولین مرحله در فرایند تصمیم گیری چیست؟
◾اگر بخواهید سفری یک هفتهای به خارج از کشور داشته باشید، کدام کشور را انتخاب میکنید؟ اگر بدانید هزینهٔ سفر به یکی از کشورهای منطقه و هزینهٔ سفر به یکی از کشورهای آسیای جنوبشرق یکسان است، کدام را انتخاب میکنید؟
◾یک سلبریتی میگوید روزانه بین سیصد تا پانصد پیام خصوصی از طرفداران خود دریافت میکند. و تحت هیچ شرایطی نمیتواند به بیشتر از ده نفر در روز جواب دهد. کدام گزینه را به او پیشنهاد میکنید:
(۱) هر شب از بین همهٔ پیامهای پاسخدادهنشده ده مورد را تصادفی انتخاب کند و جواب دهد. مثلاً ممکن است به پیامی پاسخ دهد که چندهفته پیش ارسال شده است.
(۲) هر روز فقط از بین پیامهای آن روز ده مورد را انتخاب کند و پاسخ دهد.
◾هنگام نصب رول دستمالکاغذی در دستشویی، رول را در چه جهتی نصب میکنید؟ اولین دستمال به سمت خودتان است یا پشت رول قرار میگیرد؟
◾در مراجعه به پارکینگ مراکز خرید، آیا ترجیح میدهید همیشه در یک جای ثابت (در صورتی که خالی باشد) پارک کنید؟ یا اصلاً برایتان مهم نیست و هر جا پیش آمد خودرو خود را پارک میکنید؟
همهٔ موارد بالا نمونههایی از تصمیم گیری هستند. بعضی از آنها بسیار سادهاند و نمونه یک تصمیم گیری معمولی محسوب میشوند. حتی شاید تا به حال به آنها توجه نکرده باشید. برخی دیگر اهمیت بالایی دارند و ممکن است ساعتها و بلکه روزها و ماها شما را با خود درگیر کنند. وقتی تنوع این تصمیمها را میبینیم، بهتر متوجه میشویم که چرا تصمیم گیری را یکی از ده مهارت اصلی زندگی در نظر میگیرند.
در این درس میخواهیم بگوییم تصمیم گیری چیست و چه ویژگیهایی باعث میشود موضوعات بسیار متنوعی مانند موارد فوق را زیر چتر آن قرار دهیم. به عبارت دیگر، میخواهیم دربارهٔ وجه مشترک همهٔ تصمیمها (چه تصمیم گیری ساده و چه تصمیم گیری مهم و پیچیده) صحبت کنیم.
درست است که همهٔ ما کموبیش میدانیم تصمیم یعنی چه و تصمیم گیری به چه معناست. اما این درس از آن جهت مهم است که ذهنیت ما را به یکدیگر نزدیک میکند و زبان مشترکی برایمان میسازد. بنابراین پیشنهاد میکنیم آن چه را در ادامه میآید با دقت بخوانید و بهخاطر بسپارید تا درسهای مهارت تصمیم گیری بهتر در ذهنتان بنشیند.
آشنا شدن با تعریف تصمیم گیری مزیت مهم دیگری هم دارد: بهتر متوجه میشوید که از مجموعه درسهای آموزش تصمیم گیری باید چه انتظاراتی داشته باشید.
تصمیم گیری چیست؟ تعریف تصمیم گیری
ما کلمهٔ تصمیم گیری را در گفتگوهای روزمره با معنایی بسیار وسیع بهکار میگیریم. مثلاً میگوییم: «باید برای خروج از این وضعیت یک تصمیمی بگیرم. نمیشود اینطوری ادامه داد.» «تصمیم گرفتهام کارآفرین شوم و برای خودم کار کنم.» «من در تصمیم گیری ضعیفم. قدرت تصمیم گیری ندارم. خودم هم میدانم. همیشه پُر از تردید هستم.»
اما وقتی در بحث توسعه فردی از مهارت تصمیم گیری حرف میزنیم، معنای مشخصتر و محدودتری را مد نظر داریم: چند گزینهٔ مشخص (یا قابل کشف) که میخواهیم از میان آنها یکی را انتخاب کنیم.
حالا که تعریف تصمیم گیری را دیدید، به چند مثال از تصمیم گیری توجه کنید. همانطور که میبینید، در هر مورد تقریباً گزینهها مشخص است:
هنوز تصمیم نگرفتهام خودرو نو بخرم یا کارکرده
میخواهیم از یکدیگر جدا شویم. اما هنوز ارزیابی نهایی را انجام ندادهایم (نمونه تصمیم گیری در زندگی مشترک)
مقداری پول پسانداز کردهام. نمیدانم با آن طلا بخرم یا دلار یا ارز دیجیتال. شاید هم باید کسبوکار خودم را راه بیندازم (نمونه تصمیم گیری مالی)
دنبال زمان مناسب برای استعفا هستم. نمیدانم الان زود است یا وقتش شده.
فهرست کتابهای روانشناسی متمم را دیدهام و میخواهم سه یا چهار مورد از آنها را بخرم. هنوز تصمیم نگرفتهام.
شرکت هنوز دربارهٔ برونسپاری تعمیر و نگهداری ماشینآلات تصمیم نگرفته. منتظر گزارش کارشناسی هستیم.
هشت نفر در مصاحبه شغلی شرکت کردند. هنوز تصمیم نگرفتهایم کدام را استخدام کنیم.
میخواهم برای توسعه مهارتهایم وقت بگذارم. اما نمیدانم از مذاکره شروع کنم یا هوش هیجانی.
از این جای بحث به بعد، به سادگی میتوانید مسائل مرتبط با تصمیم گیری را تشخیص دهید. همچنین میتوانید تا حدی تشخیص دهید که تقویت مهارت تصمیم گیری به چه معناست.
اگر از فوبیای تصمیم گیری حرف میزنیم، یعنی میدانم باید تصمیم بگیرم. گزینهها را هم میدانم. اما ترجیح میدهم وارد مرحلهٔ انتخاب نشوم.
اگر از خستگی تصمیم گیری حرف میزنیم، منظورمان این است که آنقدر با گزینههای مختلف روبهرو شده و از بین آنها گزینهٔ مناسب را انتخاب کردهام، که دیگر مغزم توانایی و انرژی تکرار این فرایند را ندارد.
اگر از ترس از دست دادن میگوییم، معنایش این است که گزینهها را میدانم. تبعاتشان را هم میفهمم. میدانم با انتخاب گزینهٔ مناسب، باید چیزی از داشتههایم را از دست بدهم. به همین علت به سمت آن نمیروم.
همانطور که میبینید، همهٔ علم تصمیم گیری حول «انتخاب یک گزینه از بین گزینهها» شکل گرفته است.
نظرات شما عزیزان: